گزارشی از موکب دانش آموزان مدارس امام رضا(ع) در پیاده راه آیت الله طبسی؛
بهترین میزبانان در خیابان منتهی به بهشت
هر کدامشان، هر هنر و توانمندی داشته زیر این خیمه آورده تا این چند روزه خودش را نشان دهد، تا باعث سربلندی و افتخار شود.
برای همه آنهایی که در تربیت امروزش سهمی دارند؛ از پدر و مادرش تا معلمان و همه زحمتکشان مدرسه.
دختران و پسران دانش آموز مدارس امام رضا(ع) در مواکب خدمت دهه آخر ماه صفر دست به کارهایی میزنند
که شاید تا پیش از این فکرش را هم نمیکردند برای عزیزترین عزیزانش انجام بدهند. با واکس زدن سیاه شوند،
برای سربندنویسی دست و لباسشان خطخطی شود،
برای نصب بیرقها روی نردبان بروند، در هر حال ناخوشی، لبخند بزنند ...
چون قرار است نظرورضایت ولی نعمت شهر بهشت را در این روزهای پایانی مهمانی جلب کنند.
اربعین با ویزای اسراییل!
جلوی موکب، یکی، دو تا از پسرها کنار چند استند و قاب عکس نشستند و از زائرانی که دقایقی مشغول تماشای عکسها میشوند،
سوالی میپرسند «تا به حال به شعار نیل تا فرات رژیم صهیونیستی فکر کردهاید؟!»
هر گوشی که جذب موکب تبیینِ «مسئله اول جهان اسلام» میشود، غنیمت شمرده و از روی نقشه خیالی اسراییلیها،
ماجرای نیل تا فرات را برایش تشریح میکنند. در کنارش به برخی شبهات روز هم پاسخ میدهند که «چرا ما باید به مردم فلسطین کمک کنیم؟»
به نوبت یکی از دانش آموزان دبیرستان واحد 14 امام رضا(ع) مسئول بیان توضیحات میشوند.
این بار سیدحسین حسینی با یک سوال حرفش را شروع میکند: اگر جوانان ازخودگذشته
جبهه مقاومت اسلامی فلسطین و هزاران زن و مرد شهید و مجروح و دربند زندانهای صهیون نبودند
و آرزوی کور دشمن محقق میشد، آیا هر ساله میتوانستیم به چنین پیادهروی میلیونی مشرف شویم؟ و...
سرمشقی از فرهنگ همسایه
روبروی غرفهها، چند نفری از پسرهای پایههای مختلف مدارس امام رضا(ع) به خدمتی متفاوت مشغولاند.
خدمتی که حالوهوای اربعین حسینی و بروبچههای با صفای عراقی را به خاطرمان میآورد.
بچهها وسط راه زائران ایستادند و در حالی که کفشهای چرمی خاک آلوده را از بین همه پاها و کفشهای زائران پیدا میکنند،
یکباره خود را روی پایش می اندازند و شروع به واکس زدن میکنند.
زائران که غافلگیر میشوند و از زیبایی حرکت بچهها به وجد میآیند، اگر هم تمایلی به نونوار شدن کفش نداشته باشند،
برای شادی دل بچهها هم که شده، چند ثانیه توقف میکنند تا کمی کفششان رنگورویی بگیرد. آنهایی که بیشتر از سایرین، اهل معرفتاند،
دستی به سروموی بچهها میکشند و بعضیها بر پیشانی آنها بوسه میزنند و تشکر و دعایی هدیه میدهند.
دوست دارم نام آنها را هم بپرسم و از نیت قلبی شان بیشتر بدانم، اما حتی راضی نمیشوند عکسشان را بگیرم.
همین قدر میدانم که از چهرههای ثابت فعالیتهای فرهنگی و جهادی مدرسه خودشان هستند
و دور نیست آن روزهایی که بروبچههای فعال فرهنگی امروز
تعداد مشاهده
(307)
نظرات
(0)